روزگار بی مروت لحظه ای شـــادم نـــکرد درقــفـــس جــان دادم و صیـــاد آزادم نکـــرد آرزوی مــــرگ
کـــردم مـــرگ هــم یــــادم نـــکــــرد دلم برای گذشته هایم تنگ شده چه بنویسم غروب را دوست دارم
چون همانند غم است غم را دوست دارم چون همیشه با من است